روابط عمومی دانشکده پزشکی
امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه ابا عبدالله الحسین (ع)
امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه حضرت امام حسین(ع) دارای ابعاد گسترده ای است. قیام اصلاحى ابا عبداللّه الحسین (ع) ریشه در نهضتهاى اصلاحى انبیا داشت و او وارث خط صلاح و اصلاح پیامبران بود و در این راه جان داد تا مفاسد بر چیده شود. این موضوع را از زبان امام خمینى (ره) بشنویم که فرمود:
امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه حضرت امام حسین(ع) دارای ابعاد گسترده ای است. قیام اصلاحى ابا عبداللّه الحسین (ع) ریشه در نهضتهاى اصلاحى انبیا داشت و او وارث خط صلاح و اصلاح پیامبران بود و در این راه جان داد تا مفاسد بر چیده شود. این موضوع را از زبان امام خمینى (ره) بشنویم که فرمود:
«تمام انبیا براى اصلاح جامعه آمده اند، تمام و همه آنها این مسأله را داشتند که فرد باید فداى جامعه شود... سیدالشهدا (ع) روى همین میزان رفت و خودش و اصحاب و انصار خویش را فدا کرد، که فرد باید فداى جامعه بشود، جامعه باید اصلاح بشود.»
قرآن کریم مهم ترین دلیل بعثت انبیاء را مبارزه با مفاسد اجتماعى و استقرار قسط و عدل مى داند. تا در جامعه اى اصلاحات صورت نگیرد و عدالت تحقق نپذیرد، عموم مردم توحیدى نخواهند شد. چگونه مى توان در جامعه آکنده از مفاسد فردى و اجتماعى بدون حرکت اصلاحى اساسى، مردم را تزکیه کرد؟ لذا حضرت موسى (ع) به هنگام رفتن به میقات، به برادرش هارون توصیه مى کند که در مسیر اصلاح افراد و جامعه گام بر دارد:
«و قال موسى لاخیه هارون اخْلفْنى فى قوْمى و اصْلحْ و لا تتّبعْ سبیل الْمفْسدین»
حضرت شعیب نیز هدف خود را اصلاح جامعه مى دانست و مى فرمود:
«انْ ارید الاّ الاْصْلاح مااسْتطعْت»
مفسران گفته اند: دایره این اصلاح عام بوده، شامل اصلاح اموردنیایى وآخرتى مى شود و راه و وسیله اصلاح نیز امر به معروف و نهى از منکر و موعظه و نصیحت است؛ زیرا حضرت کارآنها را معروف و صالح نمى دانست وگرنه از آن نهى نمى کرد. این سخن حضرت شعیب هدفى است که تمام پیامبران آن را تعقیب مى کردند؛ اصلاح عقیده، اصلاح اخلاق، اصلاح عمل و اصلاح روابط و نظامات اجتماعى مردم. به گفته مرحوم علامه در المیزان:
«حقیقت دعوت انبیاء همانا اصلاح حیات زمینى انسانیت است که خداى تعالى از شعیب حکایت کرده است.» بنابراین انبیا آمدند تا زمین را اصلاح و زمینه رشد و تکامل جامعه را فراهم کنند. چیزى که باعث صلاح زمین است قسط و عدل است و مردم نباید با نقض پیمان و نقص پیمانه این نظام را فاسد کنند:«ولا تفسدوا فى الاْرْض بعْد اصْلاحها» البته اگر سرزمینى فاسد شد، خدا باز آن را احیا مى کند: «واعْلموا ان اللّه یحْیى الاْرْض بعْدموْتها»
همه پیامبران با مهم ترین مفاسد جامعه خود به مبارزه برخاستند؛ مثلاً حضرت صالح(ع) در زمان خود اسراف و تبذیر که در آن زمان رواج داشت مبارزه کرد:
«ولا تطیعوا امر المسرفین الّذین یفسدون فى الارض و لا یصلحون»
در زمان حضرت لوط مفاسد جنسى (مانند همجنس بازى) رواج داشت آن حضرت با این انحراف مبارزه مى کرد:
«اتأتون الذکران من العالمین و تذرون ما خلق لکم ربّکم من ازواجکم بل انتم قومٌّ عادون»
موسى (ع) با سحر مبارزه کرد؛ ابراهیم (ع) با بت پرستى و ستاره پرستى در افتاد و در زمان شعیب (ع) کم فروشى و استثمار اقتصادى از مفاسد اجتماعى رایج آن عصر بود، که آن حضرت با آن مبارزه مى کرد:
«اوفوا الکیل و لا تکونوا من المخسرین و زنوا بالقسطاس المستقیم و لا تبخسوا الناس اشیاء هم و لا تعثوا فى الارض مفسدین»
در عصر ظهور اسلام همه این مفاسد (به اضافه گناهان و مفاسد دیگر) یکجا در جامعه جاهلى رواج داشت و رسول اکرم (ص) با زحمات طاقت فرسا به کمک آیات قرآن به مبارزه با آنها قیام کرد و فرمود:
«و لا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن»
کار پیامبر این بود که:
«یأمْرهم بالمعروف و ینهیهم عن المنکر و یحلّ لهم الطّیبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التى کانت علیهم»
آیات یاد شده نشان مى دهد که پیامبران براى بر پایى قسط و عدل، با همه انحرافات و مفاسد جامعه خود مبارزه مى کردند. امام حسین (ع) نیز در صدد اصلاح جامعه زمان خویش بر آمد و در آن راه جان خویش را نثار کرد.
اهداف اصلاحى امام حسین (ع)
جامعه اى که از معیارهاى اصیل دین و ملاکهاى ارزشى فاصله بگیرد، «فساد» در پیکره آن ریشه مى دواند و روابط انسانى و ارتباطات اجتماعى و آنچه میان حاکمیت و ملت پیش مى آید، دچار انحراف مى گردد. گسترش بى بند و بارى و رواج ظلم و حیف و میل بیت المال مسلمین و تعرض نسبت به زندگى و مال و جان مسلمانان و نبودن امنیت و عدالت، گوشه اى از این «فساد اجتماعى» است.
سیدالشهدا (ع) در سخن معروف خویش به این هدف اصلاحى اشاره کرده است و خروج خویش را با انگیزه «طلب اصلاح در امت پیامبر» معرفى کرده و فرموده است:
«انّما خرجت لطلب الاصلاح فى امّة جدى»
در سخن دیگر نیز حرکت خویش را نه بر اساس نزاع قدرت یا سلطه جویى یا دنیاطلبى، بلکه براى آشکار ساختن «معالم دین» و اظهار اصلاح در شهرها و «امنیت یافتن مظلومان» و «عمل به فرایض و سنن و احکام الهى» دانسته است:
«... ولکن لنرى المعالم من دینک و نظْهر الاصلاح فى بلادک...»
این اصلاحگرى، هم شامل شیوه هاى رفتارى حکومت جائر و مسئولان مى شود، هم خصلتها و عملکرد مردم و امت را در بر مى گیرد. ترغیبى که امام حسین (ع) در یکى دیگر از خطبه هایش جهت فداکارى و جانبازى دارد، همراه با ترسیمى از اوضاع اجتماعى آن روز است: آیا نمى بینید که به حق عمل نمى شود و از باطل اجتناب نمى گردد؟ پس در چنین شرایطى باید مؤمن (با مبارزه اش) مشتاق دیدار خدا باشد، چرا که در چنین دوره اى، زندگى مایه ننگ و عسرت، و مرگ موجب سعادت است.
امام امت که قیام خویش را در همین راستا مى دانست و با الهام از نهضت عاشورا، بر ضد طغیان طاغوت و مفاسد اجتماعى و نابسامانیها قیام کرد، به پیوند این حرکت با قیام عاشورا این چنین اشاره مى کند:
«سیدالشهداء (ع) وقتى مى بیند که یک حاکم ظالمى، جائرى در بین مردم دارد حکومت مى کند، تصریح مى کند حضرت که اگر کسى ببیند که حاکم جائرى در بین مردم حکومت مى کند، ظلم دارد به مردم مى کند، باید مقابلش بایستد و جلوگیرى کند، هر قدر که مى تواند، با چند نفر، با چندین نفر که در مقابل آن لشکر هیچ نبود، لکن تکلیف بود آنجا که باید قیام بکند و خونش را بدهد تا اینکه این ملت را اصلاح کند، تا اینکه این علم یزید را بخواباند و همین طور هم کرد و تمام شد... همه چیزهاى خودش را داد براى اسلام. مگر ما، خون ما رنگین تر از خون سیدالشهد است؟ چرا بترسیم از اینکه خون بدهیم یا اینکه جان بدهیم؟»
اصلاح جامعه از بعد مبانى اعتقادى، خصلتهاى اخلاقى، حاکم ساختن معیارهاى ارزشى، ترویج فرهنگ دینى و مبارزه با خرافات، بدعتها و ستمها، به نحوى در مفهوم «بدعت ستیزى» و «احیاگرى» مى گنجد. امام حسین (ع) نیز بعدى از اصلاح طلبى خویش را احیاى کتاب و سنت و زدودن بدعت و جاهلیت از افکار و اعمال مردم بر مى شمارد.