• تاریخ انتشار : 1397/06/07 - 13:14
  • بازدید : 361
  • تعداد بازدید : 136
  • زمان مطالعه : 7 دقیقه
روابط عمومی دانشکده پزشکی

نگاهی به اقتصاد و تجارت در نامه امام علی(ع) به مالک اشتر/ به قلم دکتر حیدرنیا متخصص پزشکی اجتماعی

نگاهی به اقتصاد و تجارت در نامه امام علی(ع) به مالک اشتر/ به قلم دکتر حیدرنیا متخصص پزشکی اجتماعی

بنام خدا

نگاهی به اقتصاد و تجارت در نامه امام علی(ع) به مالک اشتر

(به بهانه سالروز عید غدیر خم)

در اسلام اقتصاد هدف نیست بلکه یک ابزار ضروریست برای ارتقای کیفیت زندگی در ابعاد چهار گانه آن یعنی بعد جسمانی، بعد اجتماعی، بعد روانی و بعد معنوی و پر واضح است که یک فرد تربیت شده در مکتب اسلام انگاه که از یک بنیه اقتصادی خوب برخوردارباشد در ارتقای این ابعاد در زندگی خود موفق تر خواهد بود. و با این رویکرد است که اسلام به نقش عامل اقتصاد  در زندگی می پردازد.

در رابطه با اهمیت اقتصاد و معاش معقول در زندگی حدیثی منتسب به پیامبر گرامی و امام علی(ع) است که می فرمایند: من لا معاش له لا معاد له (هر که زندگي مادي ندارد٬ زندگي اخروي نيز ندارد) .

"وقتی فقر وارد خانه ای شد، دين از در بيرون ميرود"همچنین منقول است از ابوذر که میگوید:

نامه شماره 53 در نهج البلاغه

کتاب شریف نهج البلاغه شامل: 241 خطبه، 79 نامه و 480 کلمه ی قصار از امام علی(ع) است و در این میان نامه شماره 53 خطاب به مالک اشتر طولانی ترین نامه است که در واقع یک دستورالعمل کاربردی برای مدیریت جامعه می باشد. امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر که به حق میتوان انرا قانون اساسی حکومت اسلامی نامید، نکات بسیار مهم و کلیدی در رابطه با تجارت و اقتصاد دارند که نیازمند توجه و باز نگری جدی مخصوصا در جامعه امروز ایران می باشد. امام (ع) برای اقتصاد سالم ان چنان اهمیتی قایل است که حدیث فوق الذکر را می فرماید که

"من لا معاش له لا معاد له"

امام (ع) در تقسیم بندی طبقات اجتماعی تجار و پیشه وران را در جایگاه تعریف شده ای قرار می دهند.

"بدان، که رعیت را صنف هایی است که کارشان جز به یکدیگر اصلاح نشود و ازیکدیگر بی‌نیاز نباشند.صنفی از ایشان لشکرهای خدای‌ اند و صنفی، دبیران خاص ‌یا عام و صنفی قاضیان عدالت گسترند و صنفی، کارگزاران ‌اند که باید در کار خودانصاف و مدارا را به کار دارند و صنفی جزیه دهندگان و خراجگزارانند، چه ذمی وچه مسلمان و صنفی بازرگانان‌ اند و صنعتگران و صنفی فرودین که حاجتمندان ومستمندان باشند.هر یک را خداوند سهمی معین کرده و میزان آن را در کتاب خود وسنت پیامبرش(صلی الله علیه و آله)بیان فرموده و دستوری داده که در نزد ما نگهداری می‌شود."

ودر ادامه جایگاه ویژه تجار و صنعتگران را در بین سایر صنوف اینگونه مشخص می کنند.

"اما لشکرها، به فرمان خدا دژهای استوار رعیت‌ اند و زینت والیان. دین به آنهاعزت یابد و راهها به آنها امن گردد و کار رعیت جز به آنها استقامت نپذیرد.و کارلشکر سامان نیابد، جز به خراجی که خداوند برای ایشان مقرر داشته تا در جهاد بادشمنانشان نیرو گیرند و به آن در به سامان آوردن کارهای خویش اعتماد کنند و نیازهایشان را برآورد.این دو صنف، برپای نمانند مگر به صنف سوم که قاضیان وکارگزاران و دبیران‌ اند، اینان عقددها و معاهده‌ها را می‌بندند و منافع حکومت را گردمی‌آورند و در هر کار، چه خصوصی و چه عمومی، به آنها متکی توان بود.

و اینها که ‌برشمردم، استوار نمانند مگر به بازرگانان و صنعتگران که گردهم می‌آیند و تا سودی‌حاصل کنند،

 بازارها را برپای می‌دارند و به کارهایی که دیگران در انجام دادن آنها ناتوان‌اند امور رعیت را سامان می‌دهند.آنگاه، صنف فرودین، یعنی نیازمندان ومسکینان‌ اند و سزاوار است که والی آنان را به بخشش خود بنوازد و یاریشان کند.درنزد خداوند، برای هر یک از این اصناف، گشایشی است.و هر یک را بر والی حقی ‌است، آن قدر که حال او نیکو دارد و کارش را به صلاح آورد.و والی از عهده آنچه‌خدا بر او مقرر داشته، بر نیاید مگر، به کوشش و یاری خواستن از خدای و ملزم‌ساختن خویش به اجرای حق و شکیبایی ورزیدن در کارها، خواه بر او دشوار آید یاآسان نماید.".

و امام(ع) در ادامه مالک را در رابطه با حق صنف بازرگانان و صنعتگران که از پایه های اساسی اقتصاد هستند چنین سفارش می فرماید.

"اینک سفارش مرا در حق بازرگانان و پیشه‌ وران بپذیر و درباره آنها به کارگزارانت‌ نیکو سفارش کن.خواه آنها که بر یک جای مقیم‌ اند و خواه آنها که با سرمایه خویش ‌این سو و آن سو سفر کنند و با دسترنج ‌خود زندگی نمایند.زیرا این گروه، خود مایه‌های منافع‌ اند و اسباب رفاه و آسودگی و به دست آورندگان آن از راههای دشوارو دور و خشکی و دریا و دشتها و کوهساران و جایهایی که مردم در آن جایها گرد نیایند و جرئت رفتن به آن جایها ننمایند.اینان مردمی مسالمت‌ جوی‌ اند که نه ازفتنه ‌گریهایشان بیمی است و نه از شر و فسادشان وحشتی.در کارشان نظر کن، خواه‌ در حضرت تو باشند یا در شهرهای تو."

امام (ع) ضمن توجه ویژه به این قشر برای پیشگیری از مفاسد انان مالک را گوشزد می کند که.

"با اینهمه بدان که بسیاری از ایشان را روشی ‌نا شایسته است و حریص‌اند و بخیل.احتکار می‌کنند و به میل خود برای کالای خودبها می‌گذارند، با این کار به مردم زیان می‌رسانند و برای والیان هم مایه ننگ و عیب ‌هستند

پس از احتکار منع کن که رسول الله(صلی الله علیه و آله)از آن منع کرده است وباید خرید و فروش به آسانی صورت گیرد و بر موازین عدل، به گونه‌ای که در بها، نه ‌فروشنده زیان بیند و نه بر خریدار اجحاف شود.پس از آنکه احتکار را ممنوع‌ داشتی، اگر کسی باز هم دست‌ به احتکار کالا زد، کیفرش ده و عقوبتش کن تا سبب‌ عبرت دیگران گردد ولی کار به اسراف نکشد."

بازرگانان و صاحبان اقتصاد در هر جامعه ممکن است که با موانع و کار شکنی هایی مواجه شوند که مانع ادامه کار انها بشود. از جمله حسادت دیگران ومشوش کردن ذهن حاکمان نسبت به انها. عدم اعتماد به ثبات قوانین و تعهدات حکومت و مسئله رانت. امام(ع) به صورت عام مواردی را به مالک گوشزد و سفارش می کند که برای پیشگیری از چنین موانعی راهگشا است.

"با بخیلان رای مزن که تو را از جود و بخشش باز دارند و نه با حریصان، زیراحرص و طمع را در چشم تو می‌آرایند که بخل و ترس و آزمندی، خصلت هایی‌ گوناگون هستند که سوء ظن به خدا همه را دربر دارد."

و در رابطه با پیمان هر چند که به صورت عام  می فرماید"در برابر پیمانی که بسته‌ای و امانی که داده‌ای خود را سپر ساز، زیرا هیچ یک ازواجبات خداوندی که مردم با وجود اختلاف در آرا و عقاید، در آن همداستان وهمرای هستند، بزرگتر از وفای به عهد و پیمان نیست.حتی مشرکان هم وفای به‌عهد را در میان خود لازم می‌شمردند، زیرا عواقب ناگوار غدر و پیمان شکنی رادریافته بودند.پس در آنچه بر عهده گرفته‌ای، خیانت مکن و پیمانت را مشکن."

و در موضوع رانت می فرماید: " و بدان، که والی را خویشاوندان و نزدیکان است و در ایشان خوی برتری‌ جویی‌و گردن کشی است و در معاملت‌ با مردم رعایت انصاف نکنند. ریشه ایشان را با قطع‌ موجبات آن صفات قطع کن.به هیچیک از اطرافیان و خویشاوندانت زمینی را به‌ اقطاع* مده، مبادا به سبب نزدیکی به تو، پیمانی بندند که صاحبان زمین های‌ مجاورشان را در سهمی که از آب دارند یا کاری که باید به اشتراک انجام دهند، زیان‌ برسانند و بخواهند بار زحمت‌ خود بر دوش آنان نهند.پس لذت و گوارایی، نصیب‌ایشان شود و ننگ آن در دنیا و آخرت بهره تو گردد."

واگذاری زمین های دولتی نمونه بارز رانت در ان زمان بوده است.

این بیانات و سایر مطالبی که در حهان بینی اسلامی در رابطه با اقتصاد بیان می شود جایگاه ویژه و مهمی را برای اقتصاد تبیین میکند. البته اقتصادی که زیر بنا باشد برای رشد و تعالی انسان، اقتصادی که به عنوان یک ابزار  کمک کند تا نیروهای بالقوه ای که خداوند در وجود انسان به ودیعه نهاده است بالفعل شود و به عبارتی پتاسیل های درونی انسان مجال شکوفایی و بروز یابد چنین اقتصادی بسیار محترم و با ارزش است نه ان اقتصادی که فقط برای اقتصاد باشد.

سئوال؟ ایا در رابطه با اقتصاد و تجارت به مفاد این دستور العمل عمل کرده ایم؟ که اگر عمل کرده بودیم اقتصادی پویا و شکوفا میداشتیم.

بخشیدن ملک یا قطعه زمینی از طرف سلطان به کسی که از درآمد آن زندگانی گذراند.اقطاع:  

پایان

دکتر محمد علی حیدرنیا

6/6/97

 

  • گروه خبری : اخبار داخلی,اطلاعيه ها
  • کد خبر : 66460
کلید واژه
×

اطلاعات "Enter"فشار دادن

تنظیمات قالب